مدیر فعلی گروه مطالعات انرژی وین:
طالبان یک نظام منحط است
روی کار آمدن طالبان در افغانستان روی روابط تجاری و اقتصادی همسایه شرقی ایران سایه انداخته و باعث بروز نگرانیهایی درمورد نقش ایران به عنوان یکی از کشورهای صادرکننده انرژی به افغانستان شده است.
به گزارش مثلث انرژی به نقل از هفته نامه نفت جنوب، ایران پیش از ظهور دوباره طالبان در افغانستان یکی از بازیگران بخش انرژی این کشور به شمار میرفت، چراکه نه تنها صادرات برق از ایران به این کشور از طریق خط 132 کیلوولت و 20 کیلوولت به استان هرات انجام میشد بلکه حدود یک سال قبل بنای 20 پروژه برقی در افغانستان از سوی وزارت نیرو گذاشته شد که شامل ایجاد ظرفیت تعمیر برای توربینهای آسیب دیده در افغانستان، ایجاد ظرفیت تعمیر برای هزاران ترانس آسیب دیده در افغانستان و همچنین شامل کاهش تلفات انرژی در شبکه توزیع افغانستان و ایجاد ظرفیتهای تخصصی آموزش نیروی انسانی بود. همچنین آبان ماه سال گذشته بود که طرح اولیه صادرات گاز ایران به افغانستان آماده و مقرر شد انجام آن به بخش خصوصی واگذار شود.
بر این اساس و با وجود نگرانیهایی که در زمینه آینده بازار انرژی افغانستان وجود دارد، فریدون برکشلی، مدیر فعلی گروه مطالعات انرژی وین و رئیس اسبق امور اوپک وزارت نفت بر این باور است که ممکن است حضور طالبان در افغانستان در کوتاه مدت برای سایر کشورها پرریسک باشد اما با توجه به بازار انرژی این کشور، ایران نباید زمین بازی را به رقبایی همچون ترکیه و پاکستان واگذار کند و بهتر است برنامهای برای حضور در بازار انرژی این کشور در بلند مدت داشته باشد.
در ادامه گفتوگوی نفت جنوب با این تحلیلگر حوزه انرژی آمده است:
در ابتدا بفرمایید ایران در تامین انرژی افغانستان چه جایگاهی دارد؟
افغانستان سالهاست که به طور سنتی، بخش مهمی از انرژی مصرفی خود را به صورتهای مختلف از ایران وارد میکند. به طوریکه در مرزهای ایران و افغانستان کامیونهای حامل کپسولهای گاز، مازوت، قیر یا بنزین و فراوردههای دیگر در تردد هستند. حتی بخشی از فراوردههای پالایشی ایران از مسیر افغانستان به کشورهای دیگر از جمله پاکستان و تاجیکستان هم میرسد که یک علت مهم آن قیمت نازل فراوردههای نفتی و گازی ایران نسبت به قیمتهای منطقهای است. این جابهجایی فراوردههای نفتی در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران سلطنت ظاهرشاه در افغانستان هم برقرار بود.
آیا این تعاملات حدود 20 سال قبل و با ظهور طالبان در افغانستان همچنان به قوت خود باقی ماند؟
خیر. تمام نقشه انرژی منطقه با آسیای میانه که در واقع افغانستان در کانون آن قرار دارد با ظهور طالبان در دهه ۱۹۹۰ و فروپاشی اتحاد شوروی تغییر کرد. این تغییرات به حدی بود که گاه حمله امریکا به افغانستان پس از واقعه ۱۱ سپتامبر هم به آن نسبت داده میشد. تیم پرزیدنت جورج بوش پسر، متشکل از چهرههای نفتی بود که پس از فروپاشی شوروی و ظهور جمهوریهای تازه استقلال، در فعالیتهای نفت و گاز آسیای میانه و قفقاز فعال شده بودند.
در آن زمان مهمترین چالش ایران در زمینه صادرات انرژی به افغانستان چه بود؟
میتوان گفت برای جمهوری اسلامی ایران سختترین واقعه مربوط به عقد قرارداد موسوم به خط لوله تاپسی( TAPSI) بود. توافق خط لوله گاز ترکمنستان- افغانستان-پاکستان-هندوستان که اصطلاحا تاپسی نامیده شد، تمام نقشههای ایران برای احداث خط لوله گاز ایران-پاکستان-هند را برهم میزد. سابقه این خط لوله به اوایل دهه ۱۹۹۰ برمیگشت که شرکتهای بینالمللی در قزاقستان و ترکمنستان فعال شده بودند و برای دور زدن و حذف مسیر ایران در سال ۱۹۹۸ میلادی توافقنامهای را برای انتقال گاز ترکمنستان به افغانستان و سپس پاکستان و هندوستان امضا کردند. طول خط لوله تاپسی ۱۸۱۴ کیلومتر بود و قرار بود با احداث لولههای ۵۶ اینچ که سالیانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز ترکمنستان را از مسیر بزرگراه قندهار- هرات پس از عبور از شهرهای کویته و مولتان به هندوستان برسد.
این درحالی است که مسیر ایران کوتاهترین مسیر برای انتقال گاز به شبه قاره هند بود.
درسته. البته در همین مسیر خط لولهای هم برای انتقال نفت قزاقستان طراحی و هزینه احداث خط لوله گاز ۷/۶ میلیارد دلار و خط لوله نفت ۲/۵ میلیارد دلار برآورد شده بود. همچنین بانک توسعه آسیایی تا ۵۰ درصد تامین مالی را برآورد کرده بود. بقیه هزینهها هم توسط شرکتهایی در آرژانتین و اسراییل تامین میشدند. البته در همان زمان بسیاری از تحلیلگران نفتی بر این اعتقاد بودند که تاپسی، یک خط لوله سیاسی است و مسیر ایران، کوتاهترین و امنترین مسیر برای انتقال گاز ترکمنستان به شبه قاره هند است، ضمن اینکه با توجه به ذخایر عظیم گاز ایران، همواره امکان سواپ گاز و نفت هم وجود دارد.
درحال حاضر و با توجه به برگشت طالبان به افغانستان امکان احیای تاپسی وجود دارد؟
بله. در هرصورت در آن سالها و با گذشت زمان و استقرار نظام تحت حمایت امریکا در افغانستان، بحث تاپسی هم حاشیهای شد، اما با بازگشت طالبها به قدرت، امکان احیای تاپسی و یا معادل آن وجود خواهد داشت، به ویژه آنکه حکومت کابل وابستگی زیادی به اسلام آباد دارد و در واقع طالبان هم از پایگاههای خود در افغانستان عملیات خود را در تصرف شهرها، آغاز کردند. آقای جی شانکر وزیر امور خارجه هند در کمتر از یک ماه دو بار به تهران سفر کرد و در مراسم تحلیف رییس جمهور ایران هم حضور داشت، این موضوع نشان از نگرانی دهلی نو از ظهور یک دولت اسلامگرای طرفدار پاکستان در کابل است که احتمالا انتقال نفت و گاز به هندوستان را بر نمیتابد. حال برای جمهوری اسلامی ایران فرصت و تهدید برای نفوذ در یکی از مراکز ثقل مهم آسیا به وجود آمده است. در حقیقت، آنچه که بارها در خصوص دیپلماسی انرژی، در مورد آن صحبت شده است، حالا عرصه نمایش پیدا میکند.
بنابراین احتمال اینکه ایران بازار افغانستان را از دست بدهد وجود دارد؟
همانگونه که در ابتدای بحث عرض کردم، بازار مصرف و تقاضای انرژی در افغانستان کوچک است. خریداران هم مقادیدار محدود فراوردههای نفت و گاز را به روشهای سنتی حملونقل میکنند. نکته حائز اهمیت استراتژیک جایگزین کردن ایران با ترکمنستان است، یعنی به جای تاپسی یک مدل ایران- افغانستان- پاکستان- هندوستان و شاید احیای خط لوله آسیایی ایران-پاکستان- هندوستان (IPI ) صورت بگیرد. در هرصورت، افغانستان در آینده اهمیت ویژهای پیدا خواهد کرد و به زودی شاهد امد و رفت گسترده چینیها به افغانستان خواهیم بود. البته باید به این نکته توجه کرد که برای افغانستان، منبع تأمین قابل اهمیت دیگری غیر از ایران وجود ندارد، خط لولهای نیست. درحال حاضر این مهم تنها از طریق زمینی و کامیونهای حمل مواد نفتی میسر است. البته مقادیری از تاجیکستان وارد میشود، اما تاجیکستان هم از قزاقستان و ترکمنستان وارد میکند. هرچند باید به این نکته توجه کرد که مصرف بی مهابای داخلی هم رمقی برای صادرات گاز ایران باقی نگذاشته است.
با این حال نمیتوان از بازار افغانستان چشم پوشی کرد.
بله. افغانستان میتواند بستر بکر و مناسبی برای سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی از سوی ایران و بخش انرژی کشور باشد. چراکه سرزمین پهناوری است و ترکیب جمعیتی جوانی دارد. بنابراین چنانچه در مسیر ثبات و توسعه قرار گیرد، رشد مصرف انرژی چشمگیر خواهد بود. پروژههایی مانند ساخت نیروگاه، پالایشگاههای با ظرفیت کمتر از ۱۰۰ هزار بشکه در روز، احداث پتروشیمی، خطوط لوله و نظایر آن، سود آور است و ایران را هم در موقعیت ممتاز ژئو استراتژیک قرار خواهد داد. عربستان هم قطعا همین هدف را دنبال خواهد کرد.
یعنی حضور طالبان در افغانستان نمیتواند روی بازار انرژی این کشور سایه اندازد؟
قطعا در کوتاه مدت، هیچکس ریسک نمیکند. هر برنامهای در پرتو روشن شدن شرایط خواهد بود. اما مهم، آمادگی با پروژههای مدون روی میز است. مطمئنم عربستان، امارات، ترکیه و ... درحال اماده کردن خود برای حضور در بازار این کشور هستند.ایران شاید نتواند از چین پیشی بگیرد، اما زمین را نباید به پاکستان، هند و ترکیه هم واگذار کند. من تردیدی ندارم که خلا آمریکا در افغانستان را چین پر میکند.
استراتژی ایران درصورت حضور دائمی طالبان در افغانستان دررابطه با تعامل تجاری و صادراتی با این کشور چه باید باشد؟
به نظر من اقتصاد و تجارت باید فارغ از ایدئولوژی و مستقل از دخالت دلمشغولیهای سیاسی طراحی و جاری شود؛ در بخش نفت و گاز و انرژی هم همینطور. اقتصاد و تجارت را باید ایدئولوژی زدائی کرد. باید به این نکته توجه داشت که اشرف غنی-رئیس جمهور پیشین افغانستان- تحت تاثیر زلمای خلیل زاد- نمایندهٔ ویژهٔ ایالات متحده برای صلح افغانستان-، به شدت ضد ایرانی بود. بسیاری از دوستان فعال در حوزه انرژی بر این باور بودند که غنی در روابط نفتی با ایران مانع تراشی میکرد، در حالیکه ایران شریک طبیعی افغانستان بوده است. منظورم این است که او در روابط اقتصادی با ایران نگاه سیاسی و ایدئولوژیک داشت و حمایت ایران را هم از دست داده بود.
بنابراین به نظر شما حفظ روابط سیاسی و تجاری مهم است.
بله. هیچ چیز نباید در روابط اقتصادی و تجاری تاثیر گذار باشد. در غیر اینصورت همانطور که اشاره کردم چین به راحتی وارد افغانستان میشود و کشورهای دیگر از جمله ایران باید کارگزار چینیها شوند. باید به این نکته توجه داشت که طالبان یک نظام منحط و غیر قابل دوام است. اما در روابط بینالملل هیچ دوستی و هیچ دشمنی دائمی نیست بلکه منافع ملی و جبر جغرافیایی دائمی است، ایران و افغانستان تا ابد با یکدیگر همسایه خواهند بود.
گفتگو از پونه ترابی
انتهای پیام