دومین اپیزود از ترجمه رقص انرژی خزر: به سوی عصر جدید مشارکت؟
حامد شفیعی؛ روزنامه نگار
یکی دیگر از مولفههایی که نشریه قفقاز بینالمللی در این مقال به آن پرداخته، موضوع سیاستهای آذربایجان در حوزه انرژی بینالمللی است. موضوعی که قرار است سیاست انرژی آذربایجان از زمان استقلال را بررسی کرده و تداوم و تغییرات را مشخص کند. نویسندگان این نشریه استدلال میکنند که با رویکرد تداوم محور، جمهوری آذربایجان بسیار احتیاط کرده است تا ضمن تعمیق روابط با غرب، از تنش با روسیه و ایران جلوگیری کند. در عین حال که موضوع شریک قابل اعتماد بودن آذربایجان در معاملات انرژی برای غرب ثابت شده، گرچه بعضا به برخی تعهداتش پایبند نبوده است. دیگر آنکه در راستای غرب، باکو سعی در ایجاد تنوع در زمینه مسیرهای مالکیت و خط لوله دارد. به باور نویسندگان باکو سعی دارد با توجه به تجربه موفق انتقال نفت به دریای آزاد از طریق گرجستان و ترکیه بار دیگر این موفقیت را در بازار گاز طبیعی تجربه کند.
به گزارش مثلث انرژی به نقل از هفته نامه نفت جنوب، همچنین به وجود تحولات جدید یا اصلاح مواضع اولیهای که باکو در نظر گرفته کرده است، نظر دارد. برای نمونه انتظار میرود آذربایجان بیش از حد وابسته به ترکیه شود، نقش فعالتری در تجارت گاز طبیعی ایفا کند و تلاش کند سود بیشتری در زنجیره ارزش هیدروکربنها به دست آورد.
نویسندگان نشریه این نکته را هم یادآوری میکنند که آذربایجان در حال استخراج نفت و گاز از منابع کنونی خود بوده که در آینده کاهش استخراج آن با سرعت زیادی مواجه خواهد شد که ناچار به جستوجوی ذخایر بیشتر در مناطق حساس مرزی میشود؛ جایی که احتمال تنش و درگیری با همسایگان را خواهد داشت.
سیاستهای آذربایجان نشان از رویکرد تداوم و تغییر دارد. در عین حال که این کشور آنچه از تجربه انتقال نفت به دست آورده سعی دارد فراتر رود و تلاش میکند تا به یک رهبر مستقل تبدیل شود و در این روند مشارکت بیشتری داشته باشد. از طرفی آذربایجان پس از انجام اولین مرحله از توسعه منابع هیدروکربوری، با حرکت در مسیر زنجیره ارزش، سود بیشتری را از صادرات مواد اولیه تصفیه نشده به دست آورده است. نکته قابل توجه این است که آذربایجان با افزایش درآمدهای هیدروکربن، ظرفیت نرم و سخت خود را به طور قابلتوجهی افزایش دادهاست. ابزاری که موجب شده تا به اشغال یک پنجم قلمرو مستقل ارمنستان پایان دهد.
میتوان اینگونه برداشت که به طور کلی نگاه دولتهای آذربایجان از زمان استقلال تا به امروز، نگاه به غرب بوده است. کشوری که با وجود نارضایتی از تهاجم ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۹۴، اینک با شرکتهای غربی توافق کرده است. از همان ابتدا ایدئولوژی و پراگماتیسم در آذربایجان در یک مسیر بود. به نحوی که دولت الچیبی (در سالهای 1991-1992) رویکرد ایدئولوژیکتری نسبت به همسویی با غرب داشت. چرا که از منظر اقتصادی و بقای دولت، گزینه غرب، گزینه مناسبی است. از نگاه باکو، غرب دارای ظرفیت فنی و سازمانی لازم برای بهرهبرداری از ذخایر دشوار دریایی است. در عین حال هرچند در کوتاه مدت، مسیر ترکیه پرهزینه باشد، اما در دراز مدت بازدهی سرمایه گذاریها را تضمین میکند. از منظر سیاسی چنین انتخابی میتواند تلاش برای فرار از کنترل روسیه باشد، زیرا مسکو همچنان از حاکمیت جمهوریهای تازه استقلال یافته شوروی ناراضی است. روسیه از احتمال از دست دادن انحصارش روی مسیرهای بهرهبرداری و ترانزیت هیدروکربن در فضای پس از شوروی ناراضی است. هیچ کشوری به اندازه روسیه از نفوذ در منطقه برخوردار نبوده و منابع بالقوه تنبیه و تشویق دارد. برای نمونه روسیه کلید حل مناقشه قره باغ، موضوعی مهم برای آذربایجان است. درعین حال که برای آذربایجان رفتن مستقیم به دریای سیاه میلیاردها دلار در هزینههای تاسیس و نگهداری خط لوله صادراتی صرفه جویی دارد. بنابراین باید برای درک عامل مهم در فرایند تصمیمگیری نخبگان سیاسی آذربایجان توجه کرد.
باکو به این نتیجه رسیده که روسیه، وارث اتحاد جماهیر شوروی قادر مطلق و تحت کنترل، دیگر به عنوان یک شریک سیاسی مطلوب نیست. بنابراین میتوان با استفاده از ثروت نفتی خود را آزاد کند؛ هیچ راه دیگری وجود ندارد و اینکه حرکت به غرب برای رفاه و حاکمیت کشور گزینه مناسبتری است. روندی که در دولت کنونی آذربایجان ادامه دارد. هرچند آذربایجان بین سه قدرت اصلی همسایگی خود تعادل ایجاد نمیکند و با سیاست خارجی بدشکل دست و پنجه نرم میکند: در معاملات انرژی، شاخصه اساسی به ایران و روسیه داده نشده و فقط حداقل مطلق برای راضی نگه داشتن آنها پیشنهاد شده و در عوض همه سهم و مسیرهای استراتژیک به سمت غرب است.
در سیاست بینالمللی انرژی آذربایجان تداوم بیشتری نسبت به تغییر وجود دارد. این موضوع قابل درک است، زیرا سیاستهایی که برای اولین بار در اوایل دهه 1990 انجام شد تا حد زیادی موفق بوده است. درعین حال راضی نگه داشتن ایران و به ویژه روسیه برای موفقیت استراتژی کلی انرژی که به سمت سرمایه گذاری غربی هدایت میشود، مهم خواهد بود. بنابراین جمهوری آذربایجان باید از سابقه و تجربه خود در زمینه احترام به قراردادها و مکانیسمهای جهانی برای مقابله با اختلافات محافظت کند.
از طرفی اگرچه استراتژی برای تنوع بخشیدن به مالکیت داراییها و مسیرها ادامه دارد، اما باید در نظر داشت که گرجستان و ترکیه در حال به دست آوردن یک وضعیت انحصارطلب در حوزه حمل و نقل هستند که در این صورت آذربایجان باید در مدیریت روابط خود با این همسایگان دقت کند.
رویکرد مرحلهای برای توسعه همزمان نفت و گاز ، چه به صورت تصادفی و چه به صورت طراحی، قابل توجه است. زیرا این موضوع در مقیاس وسیع تر، این به تنوع اقتصاد، به ویژه در بخش انرژی که حرکتی هوشمندانه است نیز منجر میشود.
دیگر آنکه انتقال پول نفت و گاز به سمت حل مناقشه قره باغ قابل درک است و آذربایجان باید به دنبال راههای جدید و مسالمتآمیز باشد. از نظر میزان تولید و ذخایر، این موضوع باید از نظر افزایش همکاری بین کشورهای حاشیه دریای خزر، هرچند دشوار، به یک دارایی تبدیل شود زیرا بر اساس گزارش آماری BP 2012 ، اگر آذربایجان با سرعت کنونی به بهرهبرداری از ذخایر فعلی ادامه دهد، ذخایر نفت در 20 سال و گاز در 86 سال به انتها خواهد رسید.