سمیه مهدوی؛ روزنامه نگار حوزه انرژي- در نقالیِ جستوجوها و گلریزان همفکریها برای تایید یا رد طرحهای اقتصادی باید "ترنا"ی انتقادات را پیش از اجرای پروژهها، بازی کرد و لوح ذهنهای راوی را برای زدن تلنگرِ قضاوت آماده کرد.
به گزارش مثلث انرژي به نقل از نفت جنوب،ترنا زدن و ترنا خوردن درهمنشینی حلقهوار تعریف و تصویب طرحهای صنعتی باید قاعدهمند و در زمان و مکان خود صورت بگیرد وگرنه مصداق آب در هاون کوبیدن خواهد بود.
اهرم انتقاد، بررسی، تایید یا رد موضوع که مانند ترنا در دست منتقد قرار میگیرد باید پیش از آنکه کار از کار بگذرد بر پیشنهادات غیر اصولی ضربه بزند قبل از آنکه آن طرح وارد فاز اجرایی شود؛ حال پس از گذشت سالها کاشف به عمل میآید که طرحی باب دل اقتصاد وطبیعت و معیشت مردم نبوده است باز هم ترنای انتقاد را در جمعی رها میکنند که تجانسی با اصل موضوع ندارد! و این میشود که اصل به حاشیه میرود.
این همان موضوعی است که در ماجرای خشکسالی خوزستان به دست فراموشی سپرده و مرزهای ترنابازی درآن جابجا شده است؛
ترنای نخست؛ برگرده نفت نشست
دراین میان به جای آنکه با بررسی علل وقوع چنین رخداد پرهزینهای در صنعت آب و در ادامه با انجام یک محاسبه و تعیین سرمنشا منابع مالی برای پروژههایی که میتواند بر ادامهی روند قد کشیدن این فاجعه نه تنها در مناطق جنوبی بلکه بر گسترش آن در سایر نواحی و زیست بومهای کشور یک نقطه توقف بگذارند؛ با نبش قبر کردن یک داستان تکراری، در حال ساخت یک سناریو برای تخریب صنعت نفت هستند؛ همان صنعتی که حق آب و گل در اقتصاد کشور دارد.
این درحالی است که از دیرباز یکی از علل ریشهای ماجرا، سدسازیها معرفی شده که همیشه دو حزب مخالف و موافق را به همراه داشته است؛ اما اینکه به یکباره با چشم پوشیدن از علل اصلی، پای نفت را به میان کشید تا اقداماتی که میبایست در راستای مدیریت بحران در کشور انجام میشد، در حاشیه بماند؛ جای بسی تامل دارد! سهواً نفت را مقابل مردم قرار دادن میتواند منجربه نفرتپراکنی وحاشیه سازی شود.
فارغ از تصمیمات گرفته شده و نشده در خصوص بستن یا نبستن آب بر روی هور نیز باید یک نکته را مدنظر داشت، این صنعت آنقدر مستاصل نیست که برای اجرای پروژه حتما میبایست اب هور را خشک کنند تا بتوانند به تولید دست پیداکنند! صنعتی که برای توسعه گزینههای خود در مناطق فراساحلی، برداشت از میادین نفتی و گازی همچون بهرگانسر و هندیجان و نوروز و پارس جنوبی را در اعماق خلیج فارس در کارنامه کاری خود دارد قطعا از برداشت نفت در هورالعظیم به پهنای یک تالاب، عاجز نبوده است.
شکی دراین نیست که وقتی واحد صنعتی در جایی برپامیشود اثراتی را در حوزه محیط زیست پیرامونش به جای میگذارد که میتوان با مدیریت اصولی ان موارد را کنترل و به حداقل رساند اما یقیناً آسیب تعمدی به محیط زیست به عنوان امری مذموم را کسی برنمیتابد.
ترنایی که زده نشد
از این قائله نفتی که خارج شویم مشکلات از جنس دیگری عیان میشود از جمله مواردی که در چارچوب چالشهای خوزستان به حاشیه رفته است پرداخت خسارات ناشی از وقوع سیلابهایی بوده که در گذشته روی داده است.
سالهای 95 و 98 برههای منحوس برای برخی استانها از جمله خوزستان بود که به دنبال جاری شدن سیلابها خسارات سنگینی را به مردمان این نواحی تحمیل کرد. حال با یک شکاف زمانی در پرداختیها قرار شده تا ادامه معوقات خسارات به حساب خوزستانیها واریز شود.
ترنا در دست کیست؟
اما درخصوص سد گتوند یکی از بزرگترین سدهای کشور که روی رودخانه کارون ساخته شده است باید گفت به عنوان یکی از عوامل وضع موجود که درحال حاضر نیز کسی مسئولیت به بهرهبرداری رسیدن ان را به برعهده نمیگیرد و سازمان محیط زیست صدور مجوز ساخت آن را تکذیب میکند، فقط نشان از یک امر دارد این که در پروسه ساخت و اجرایی شدن برخی پروژههای سدسازی که بی محابا پیش رفته مطالعات کارشناسی جایگاهی نداشته است!
حال باتوجه به وقوع سیلاب در سالهای پیش بویژه سال 98 باتوجه به برآورد وزیر نیرو که بیش از 5 میلیارد مترمکعب آب شیرین معادل ظرفیت سد گتوند و حتی 500 میلیون مترمکعب بیشتر ازآن گنجایش، بواسطه سیلابها فراهم شده، مطرح میشود؛ باید پرسید طی دوسال گذشته این حجم از اب که از منابع زمینی قابل استخراج نبوده و اگر بنا به شیرینسازی این حجم از آب دریا نیز بوده است باید این صنعت متحمل هزینه 2.5 میلیارد دلاری میشده، سهم خوزستان و سدهایش از این 5 میلیارد مترمکعب چه میزان بوده و صرف چه مواردی شده است؟
دراین میان با یک نگاه کلان این انتقاد را باید نسبت به این رسم وارد دانست که چرا باید پس از گذشت سالها از خلق یک اثر معیوب در صنایع، تازه به واکاوی آن پرداخته میشود و بعد از خسارتهای بی امان متاثر از آن پدیده غیراقتصادی، به یاد نداشتن توجیهی برای به پا کردن بساط طرحی مانند سد گتوند میافتند که زیست بوم یک منطقه را با تمام متعلقاتش به مخاطره میاندازد؟ و پیشبینی کارشناسان شنیده نمیشود؟ در پایان امید میرود برسرطرح این روزهای انتقال آب رایزنی علمی صورت بگیرد و چنین پروسهای تکرار نشود.
اتنهاي پيام