سکانسی از پارازیت رسانهای؛
وقتی همه چیز غیرعلنی بود
مازیار هوشمند؛مدیرعامل خانه مطبوعات کشور
فروش نفت از مسائل مهم و اولویتداری است که در وزارت نفت دولت سیزدهم به جد دنبال میشود. در این خصوص از گذشته تاکنون علیرغم وجود موانع تحریمی راههای محدودی در مسیر صنعت بوده که یکی ازاین مسیرها عبور نفت از تالار بورس انرژی است.
باتوجه به این که بورس یک گزینه در تعاملات تجاری محسوب میشود کارایی این نهاد چه میزان برای عوام و خواص شفاف مطرح شده است؟ میزان شناخت از ظرفیتها، مشکلات و چالشهای این عرصه برای نمایندگان مجلس شورای اسلامی، کارشناسان اقتصاد و حتی اصحاب رسانه به چند درصد میرسد؟
و بر اساس این قاعده طی سالیان گذشته چه میزان از مشکلات موجود مطرح شده، برروی آن بحث کارشناسی صورت گرفته و پس از مطالعه نتیجه آن از زبان دستاندرکاران این سازمان تجارتمحور مطرح گشته است؟
قاعدتا تا مشکلی در محافل خاص خود چه به صورت علنی و چه غیرعلنی، طرحِ مسئله نشود نمیتواند راه به جایی ببرد. دراین گذار میتوان به دوعامل موثر، زبان ناطق چالشها یعنی رسانهها در کنار اتاق فکرهای اقتصادی یا همان رگولاتوری اشاره کرد.
اگر نگاهی به اخبار منتشر شده در خبرگزاریها و سایر نشریات بیاندازید دراین حوزه قالب خبری از بدو فعالیت این سازمان حول و حوش میزان عرضه کالا و فرآورده در دو بخش مربوط به نفت و نیرو میگذرد و لاغیر.
عدم به رسمیت شناختن ابزاری چون رسانه در گذشتهی این بخش کاملا محسوس است؛ قابل قبول است که در برخی موارد شکلگیری هجمه و به حاشیه کشاندن یک موضوع از سوی رسانه میتواند وقت سازمان را بگیرد بنابراین ترجیح داده میشود که در سکوت خبری کارها انجام شود، غافل از این نکته که سیاه و سفید در هم تنیده شده و برای روشن ساختن بسیاری از امور باید بر بخش سیاه با اتخاذ شیوههایی فائق آمد.
درهر حوزهاي به تناسب چالشها بايد فراخوان رسانهای صورت بگيرد اما در حوزه بورس انرژي چنين اتفاقی حداقل در تاريخ اخبارش به ندرت به چشم نميخورد که آن هم بعضاً از سوی نمایندگان مجلس مطرح بوده است به حدی که میتوان جای خالی محافلی در هیبت برگزاری کنفرانس خبری و نشستهای مطبوعاتی را حس کرد.
بورس انرژی که درصدر فعالیتهای خود شفافیت را ملاک قرار داده است تا پیش از این خود از این نکته غافل بوده که نتيجه این رفتار پیچیده در عدم توجه به تعریف و تبلیغ بورس انرژی به عنوان یک برند چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی يك پوئن منفي در ناشناخته گذاشتن آن به خود اختصاص خواهد داد.
بسیاری از مدیران و کارشناسان در گفتگوهای خود بر آمادهسازی بستر مناسب در عرضه نفت بر بورس انرژی تاکید داشتهاند؛ خوب این بسترسازی دقیقا به چه مواردی اشاره دارد؟
مي توان گفت طي سه سال اخير رويه بورس انرژي متحول شد اما باز هم بيانات دست به عصا و عدم ورود به مسائل چالشبرانگيز در رویکرد دستاندرکاران سابق این سازمان به چشم میخورد. اخیراً مدیرعامل سابق بورس انرژی عدم اختیار تام این نهاد در فرآیند خرید و فروش را یک معضل جدی مطرح میکند؛ جای سوال دارد برای رفع این دغدغه چه اقدامات و هماندیشیهایی صورت گرفته است؟ آیا همچنان جوابی برای سوالات اینچنینی در دسترس نیست؟!
با آنچه که شرح داده شد باید سنجید که به واقع این کانال ميتواند راه مفري در شرايط تحريم باشد و مشابه اتفاقی که در بخش فرآوردهها رخ داد را در رینگ معاملاتی نفت تکرار کند یا خیر؟
براساس شواهد تاكنون در خصوص رونق دادن به بورس، تمركز اصلي برروي عرضه بوده است بدون آنكه ساير معضلاتي كه در اين مسير برسر راه فروشنده و خريدار بوجود ميآيد اشاره شود.
شکی در این نیست که عرضه مداوم یک رکن اصلی برای جلب مشتری و اطمینان خاطر دادن به طیف متقاضی برای ثبات در بازاری است که میخواهد در طولانی مدت برروی آن حساب باز کند، اما پیرو این اصل فرعیات دیگری نیز وجود دارند که باید در بطن توجه قرار بگیرند. براساس آمار موجود در سال ۹۸ و ۹۹ بیش از ۱۰۰ میلیون بشکه نفت خام و میعانات گازی در بورس انرژی عرضه شد، آیا تمامی عرضهها به فروش کامل ختم شد؟ بله فروش نفت ماهیت متفاوتی دارد و پیچیدگیهای مختص به خود، اما این تمام ماجرا نیست.
اخيرا امير حسين تبيانيان؛ نماینده شرکت ملی نفت در بورس انرژی مصاحبهاي با يكي از خبرگزاريها داشته كه جنبه دیگری از اتفاقات بورس انرژي را مطرح كرده است؛ او برخی چالشها را بدین شرح تعریف میکند: «به دلیل نبود سازوکار ارائه پیشپرداخت ارزی مشتری مجبور به مراجعه به شرکت نفت میشود با این شیوه اصرار مشتریان بر این بوده که قرارداد مستقیماً با شرکت ملی نفت منعقد شود.»
بنابراین درجایی که تلاش برمبنای اشاعه شیوهای فارغ از مشتریمداری سنتی است، ناخودآگاه مجدداً قراردادمستقیم جایگزین میشود! فقط به خاطر یک فقدان در مکانیزم پرداخت.
در بیان نکته بعدی باز برمیگردیم به حرکتِ در سایهی بورس انرژی، تبیانیان میگوید: «کسی که میخواهد در بازارهای بینالمللی و به خصوص نفت، معامله کند باید طرف مقابلش را بشناسد و اعتماد کند، ولی اقدامی از سمت بورس انرژی برای این بحث اعتمادسازی انجام نمیگرفت. یعنی طرفهای خارجی شرکت ملی نفت را میشناسند ولی شناختی از بورس انرژی ایران و اعتبار آن ندارند که راضی به پرداخت پول شوند.»
بیان این دو مصداق کافی خواهد بود که در چنین بازار حساسی دایره دید را وسعت بیشتری بخشید. برای جان گرفتن این بخش باید دست به دامن یک رگولاتوری شد تا چالشها مرتفع و تنوع مشتریان افزایش یابد. باید در دوره جدید در هردو بخش عرضه و بستری که عرضهها را به فروش میرساند با تعاملی سازندهتر و مطالعه دقیقتر نوسانات را به حداقل رساند. این امر مستلزم تغییر چشمانداز در بورس انرژی است که دستاندرکاران برآن صحه خواهند گذاشت؛ تغییر خط مشی رسانهای در پیش گرفته شده نشان از این مهم دارد. زمان آن است که با گذشت حدود یک دهه از عمر این سازمان که دستاوردهای متعددی را از گذشته تاکنون در زمان تصدیگری مدیران خدوم آن برای اقتصاد کشور به همراه داشته است، برند آن از سایه عبور کند.
منبع: هفته نامه نفت جنوب