مازیار هوشمند- مدیرعامل خانه مطبوعات کشور؛ خاک جنوب خاکی فراموش شده است؛ این سرزمین طی سالیان گذشته علیرغم خاک طلاخیزش همچنان در جوار مشکلات عدیدهای، روزگار سپری میکند که سرمنشا آن منبعث از دو بخش مالی و دیگری مدیریتی است.
بد نیست برای یادآوری، دورنمای این ماجرا را یک بار مرور کنیم؛ مشکلات اقتصادی و معیشتی این نواحی را در کنار بحران آب، آلودگی هوا و ریزگردها، نبود تصفیه خانه و سیستم فاضلاب در یک قاب قرار دهید، حال یک محاسبه سرانگشتی از میزان درآمدهای حاصل از ثروت نفت و گازی که در کابین خود نگهداری میکند را انجام دهید و نتیجه را در کنار رویکرد تصمیمگیری مدیران و مسئولانی بگذارید که زمام دار به بهرهبرداری رساندن پروژههای مربوط به این بخش بوده اند.
حال با ترسیم این معادله باید به یک جواب موجه در خصوص میزان درصدی از بحرانهای برشمرده که در ترازوی مدیریتی حل و فصل شده است، رسید؛ پاسخ چه عددی را نشان میدهد؟
نیازی به توضیح نیست که موتور به چرخش درآورنده هر طرحی، تخصیص اعتبار مالی است؛ اگر نگاهی در پروژههای مربوط به نواحی نفتخیز کشور انداخته شود این امر محرز خواهد شد که گاه علیرغم این بودجهی تزریق شده بنا به چالشهای مدیریتی درصدی ناچیز از پیشرفت را از آن خود کرده است گاهی هم تعداد طرحهایی بوده اند که لنگ تامین منابع مالی درجا زدهاند؛ به هر روی خروجی آن یک محصول مشترک بوده است؛ عدم تکمیل پروژهها.
باتوجه به این نکته که درهر پروژهای وجوه و نقدینگی حرف اول را میزند و نظر به اینکه نواحی نفت خیز خود حقی برگردن درآمدزایی کشور دارند انتظار میرود تا مناطق نفتی کشور نیز از این میراث هیدروکربوری مدفون شده در خاکش بیبهره باقی نماند.
این درحالی است که در بودجه کشور برای سال 1400 سهمی3 درصدی مطابق سالهای گذشته از میزان درآمدهای نفت و گاز برای مناطق نفتخیز کشور در نظر گرفته شده است. آیا این سه درصد کفاف هزینههای لازم برای به سرانجام رساندن طرحها را خواهد داشت؟
آیا دخل و خرج این نواحی از تناسب لازم برخوردار است؟ بنا به اظهارنظر مسئولان ذیربط درحال حاضر فقط در خوزستان 700روستا کمبود اب دارند برای رفع این بحران فارغ از موج پویشهایی که به عناوین مختلف به راه افتاده چه اقدامات دیگری انجام شده است؟ درحالی که اسفند سال گذشته طرحهای آبرسانی به 42 روستای خوزستان درهمین پویشها به بهره برداری رسید باید پرسید سایر پروژههای آبرسانی چه زمانی روی ریل راهاندازی خواهند افتاد؟
مصداق وجود پارادوکسوار آب و نفت را باید در منطقهای حوالی اهواز که پایتخت استقرار بزرگترین تولیدکنندگان نفت محسوب میشود جستوجو کرد؛ خردادماه سال گذشته بود که مردم غیزانیه نسبت به وضعیت بد آب آشامیدنی، انجام نشدن طرح آبرسانی و بیتوجهی مسئولان نسبت به این امر اعتراض کردند؛ طرحی که بنا بود در دی ماه ۹۵ اجرایی شود.
چندی پیش بود که رئیس مجمع نمایندگان خوزستان در نقل قولی از معاون آبفای خوزستان در خصوص غیزانیه که اعلام کرده بود: «در سالهای گذشته از همه جا برای مردم غیزانیه ارزاق و کمکهای مردمی ارسال شده ولی بسیاری از اهالی مایل به حل بحران نبودند و اکنون هم دنبال جلب توجه هستند»! اینگونه واکنش نشان داد: با وجود اظهارنظرهای مسئولان وقت استانداری و آبفا اما چند روستای غیزانیه آب پایداری ندارند و از تنش آبی رنج میبرند؛ بنابراین هیچ مسئولی امروز نباید به مردم توهین کند چرا که خدمترسانی وظیفه مسئولان است.
این مصادیق قابل تامل و در عین حال تاسفوار یک خلاء و شكاف مديريتي را در ساختار انرژي محور برخي نهادها به رخ مي كشد.
اما در قبال این اظهارات اقدامات سازندهای از جنسی دیگر انجام شده است؛ هرچند دراین مناطق که آبستن حوادث مختلفی است و با وقوع آن بعضاً برخی مدیریتهای ذیربط نیز تاحدی غافلگیر شدهاند ولی در حوزههای دیگر، شرکتهای نفتی مستقر در این نواحی به نوعی جبران مافات کردهاند. نمونه این امر را میتوان در حادثه فروردین 98 رصد کرد سیلابهایی که بی محابا بومیان این نواحی را هدف گرفته بودند درپی عدم لایروبیها و سایر اقداماتی که باید در موعد خود صورت میگرفت ولی به دلیل همان نوسان مدیریتی انجام نشد، نفتیها آستینها را بالا زدند و همسنگر بومیان شدند برای کمک به دفع آن حادثه.
باید تاکید کرد در مواردی که انتظار همدلی و اتفاق آراء در پیشبرد و حل بحرانی که بسیج همه جانبه از مدیران گرفته تا نیروهای اجرایی در بخشهای مختلف را میطلبد ساز ناکوک عدهای انگشت شمار منجر به درهم شکستن شیرازه آن خواهد شد.
منبع: هفته نامه نفت جنوب