وقتکُشی به سبک طالبان
سمیه مهدوی؛ روزنامهنگار حوزه انرژی در سرمقاله هفته نامه نفت جنوب نوشت؛
بازار نفت اين روزها به شدت در امواج صدور دستور آتش و آتشبسها سرگردان شده، مخابره اين فرامين درحالي بازارهاي اقتصادي مانند نفت را درگیر خود کرده است كه بخش ديگر كفته ترازوي انرژي البته در هيبت درگيريهاي منطقهاي درحال ششوبش کردن آغاز دوئلی دیگر است.
كودتاي طالبان در افغانستان از جمله رويدادهايي بود كه توانست پيش از ماجراي حمله روسيه به اوكراين مركز توجهات جهان شود و نگرانی جدیدی را در منطقه پدید آورد تا با موضوعي تازه تحت عنوان به رسمیت شناختن و یا نشناختن دولت جدید در افغانستان دست و پنجه نرم کند. ماجرا از اين قرار بود که پس از گذشته دو دهه طالبان موفق شد تا بر ولایات افغان چیره شود. حال که تقریباً 7 ماه از درگيريها و اتفاقات این کشور ميگذرد و با جاگرفتن هريك از سران طالب در پستهاي دولتي سكوت سياسي اين كشور را فراگرفته است.
شايد "كابل" به اندازه "كييف" براي اهالي تحليل حوزه انرژي جاذبهي چنداني جهت نگاه موشكافانه نداشته باشد اما این امر برای هممرزان خاک افغان اما و اگرهای متعددی را دربر داشته است.
ایران در 4 جبهه برق، گاز، فرآوردههای نفتی و آب با افغانستان از حيث بدهبستانهاي انرژي در تعاملی دوجانبه قرار دارد؛ مهمترین و حساسترین بخش در حال حاضر موضوع آب است که در خاک افغانستان ارزشی شاید به مراتب بیشتر از نفت داشته باشد. اين را هم باید در نظر داشت که بسیاری از کارشناسان البته بعد از جنگ هستهای، نزاع برسر آب را مهمترین احتمال درسطح جهانی میدانند.
اما درایران چه میگذرد؟ مدیریت منابع آبی از جمله موضوعاتی است که همواره با چالش مواجه بوده؛ این در حالی است که نواحی جنوبي کشور در مقاطعی از سال از پارادوکس عجیبي رنج میبرد؛ خشکسالی درعین بارندگی. عدم مدیریت و ناترازی در برقراری تعادل بین این دو مقوله باعث شده است که نتوان در مواقع بحران تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد.
آنچه در حال حاضر از اهمیت فراوانی برخوردار است احیاء و تعادل بخشی منابع آب زیرزمینی است که در نوبه خود باید به صورتی مفصلتر به آن پرداخته شود. اما در جنوب شرقی کشور یعنی استان سیستان و بلوچستان که در آماج اقسام سختیها و مشکلات در مسئلهای چون تامین آب قرار داشته، امروز چالش پیش رویش در آن طرف مرز گره خورده و با نادیده انگاشتن حقابه رود هیرمند از سوی افغانستان مواجه شده است.
چندي است كه مذاكرات و پيغامهايي در خصوص حقابه ايران از رودخانه هيرمند مطرح شده، امري كه واكنشهاي متعددي را درپي داشته است. سه ماه مذاكره از طرف وزارت نيروی ایران با وزارت انرژي و آب طالبان به نتيجهاي نرسيده است. پس از تذکراتی از سوی وزیر نیرو و سایر مقامات ایرانی، طالبان طی بیانیهای اعلام کرد که آب این رودخانه، بهدلیل مشکلات فنی به ایران نرسیده امام عمدی در کار نیست.
تذكرات نماينده زابل كه در دو جلسه متوالي نسبت به وزراي نيرو و امورخارجه در صحن مجلس شورای اسلامی مطرح شده مؤيد اين مطلب است كه مذاكرات تا این لحظه نتيجهاي دربرنداشته است.
چالش تاریخی افغانها و ایرانیها برسر حقابه رودهیرمند با حضور طالبان وارد فاز جدیدتری شده است تا با ایجاد وقفه در سرریز شدن آب از سد کمال خان و خشکی این استان نمدی تازه برای خود ببافد. هرچند این ماجرا قدمتی دیرینه دارد و اشرف غنی رئیسجمهور سابق و فراری این کشور نیز پیشتر از مذاکرات آب در برابر نفت سخن گفته بود تا سنگی بزرگ در سرریز کردن سالانه ۸۵۰ میلیون مترمکعب آب به سیستان و دریاچه هامون بیاندازد.
با این تفاسیر آیا این وقتکُشیها حکایت از کشیدن نقشهای جهت فروش آب و نقض کامل معاهدهای که تا پیش از این نیز کامل اجرایی نشده بود، دارد؟ آیا طالبان درصدد مهیاکردن بساط بازار فروش و تجارت آب با ایران در قالب تهاتر است تا تئوری غنی را جامه عمل بپوشاند؟ درحالی که می توانستند برای اعتباربخشی خود موضعی متفاوت اتخاذ کنند.
دراین میان طرحهای انتقال آب شاید بتواند واکنش مناسبی در برابر این موضوع باشد؛ طرحی که دیماه امسال به تصویب رسید. هرچند اجرای این طرح مخالفان و منتقدان خود را دارد، اما استان سیستان وبلوچستان هرروز کاهش جمعیت یا بهتر بگوییم مهاجرت مردم را به صورتی ملموستر رویت میکند.
مشابه وقتکُشی طالبان را طی سالیان گذشته در پروژههای نفتی که در انتظار تسریع کار "سیانپیسیآی" در آزادگان شمالی و جنوبی "سینوپک" چین در میدان یادآوران بود، دیدهایم؛ فارغ از تفاوت ماهوی این قیاس باید گفت وقتکُشی چینیها در تعهد نسبت به اجرای قرارداد، منجر به عدمالنفع اقتصادی و وقفه در توسعه میادین کشور شد. اما جنس این وقتکُشی از نوع نقض حقوق ایران منجر به نابودی زیستبوم در جنوب شرق کشور میشود؛ حال این ماجرا در انتظار بکارگیری دیپلماسی قوی برای حل و فصل آن به سرمیبرد. درنگاهی کلانتر به وضعیت آبی خاورمیانه، باید یادآور شد که استمرار سیاستهای سدسازی و دامن زدن به بحران آب توسط برخی کشورها میتواند احتمال بروز تنش در منطقه را تشدید کند.