اما و اگرهای توسعه اقتصاد سبز در بازار انرژی
سميه مهدوي؛ تغییر و تحولات در بازار انرژی به فراخور ورود بازیگران تازه نفس به این عرصه امری اجتنابناپذیر است، ماندگاری سوختهای فسیلی در مجاورت حیات انرژیهای پاک که طرفداران خاص خود را حفظ کرده از جمله مباحثی است که میتواند روند حرکت و مانیفست بقای شرکتهای مطرح در دنیای انرژی را متناسب با دغدغههایی چون کاهش انتشار کربن و ممانعت از افزایش گرمایش زمین با یک چرخش 180 درجهای مواجه کند؛
به گزارش مثلث انرژی، هرچند این امر نیاز به صرف زمان دارد و بنا نیست در یک چشم برهم زدن سوختهای فسیلی نیمکت نشین شوند. اما با توجه به عیان شدن رگههای تغییر و تحول، محدودیت در تولید سوختهای فسیلی در آینده سایه خود را برسر کشورهای تولیدکننده پهن خواهد کرد. محمد دیالمی تحلیلگر و کارشناس انرژی با اشاره به زوایای مهم توسعه اقتصاد سبز که به زعم وی بیشتر خاکستری رنگ شده دراین باره با خبرنگار نفت جنوب به گفتگو نشست.
بنابه اذعان برخی تحلیلگران نٌتِ بازارهای انرژی در حال تغییر به سمت تجدیدپذیرهاست؛ باتوجه به این امر خداحافظی دنیای انرژی از سوختهای فسیلی را در چه بازه زمانی متصور میشوید؟
فشارهای زیادی از سوی کشورها، سازمان ملل، فعالان محیطزیستی بر سیاستگذاران بازار وارد میشود تا ریل بازار را از سوختهای فسیلی به سمت تجدیدپذیرها سوق دهند؛ چرا که طبق نظر اکثریت دانشمندان اقلیم شناس، گرمایش زمین واقعیتی است که دیر یا زود به وقوع خواهد پیوست. بنابراین باید برای کنترل این بحران عوامل دخیل در این فاجعه زیستمحیطی را بررسی کرد و نفوذشان را به حداقل رساند. اما این موضوع در شرایط فعلی و دردنیای واقعی به دور از تئوریپردازی کار سهلالوصولی نخواهد بود.
رفع موانع موجود در مسیر رشد و توسعه تجدیدپذیرها نیازمند صرف زمان و مصرف بیشتر انرژی و مواد معدنی است با احتساب این موارد، در طی این گذار انرژی ممکن است اتفاقاتی بیفتد که شاید پیش از این قابل پیشبینی نبوده، در این فرآیند به علت نوسان انرژی تولیدی تجدیدپذیرها در طول شبانهروز باید به فکر یک پشتیبان برای آن بود تا در زمان افت تولید پاسخگوی تقاضای شبکه برق باشد. در حال حاضر گاز به عنوان این پشتیبان معرفی شده است بنابراین به تبع این اتفاق مصرف گاز زیاد میشود که با افزایش مصرف رشد قیمتی را که هم اکنون شاهد آن هستیم، درپی خواهد داشت. گازی که تا دیروز خوراک ارزانی برای صنعت پتروشیمی درتولید اوره و آمونیاک محسوب میشد با افزایش قیمت، شرکتهای فعال را از ادامه حیات دراین صنعت منصرف میکند، همان اتفاقی که در اروپا نیز رخ داده است. این گرانی گاز منجر به تعطیلی کارخانجات کود شیمیایی شده و درنهایت در روند افزایش قیمت محصولات کشاورزی نیز تاثیرگذار خواهد بود.
این اتفاق در ایران چگونه ارزیابی میشود؟ به عبارت دیگر در ایران برای تغییر از سوختهای فسیلی به سمت انرژیهای نو ساختارهای مناسب وجود دارد؟
در ایران زمان زیادی خواهد برد که این اتفاق بیفتد چون در کشورمان باتوجه به تحریمهای موجود سرعت مناسب برای حرکت به سمت تجدیدپذیرها وجود ندارد و باعث شد که عقبماندگی دراین زمینه رخ دهد، درحال حاضر واردات پنلهای خورشیدی نیز به دلیل تحریم با چالش مواجه است.
موضوع دیگر این است که قیمت گاز و دیگر سوختهای فسیلی در ایران آنقدر پایین است که گذار به سمت انرژیهای تجدیدپذیر با عدم استقبال و عدم توجیه اقتصادی مواجه میشود. هرچند از این نکته نیز نباید غافل ش که منابع ارزان فسیلی رو به پایان است و اکتشاف و تولید مخازن جدید، هزینه بالاتری را نسبت به گذشته خواهد داشت.
وجود استراتژی انرژی مناسب و التزام عملی به برنامههای موجود در حوزه انرژی از جمله ضروریات امروز است.
بنابراین ضروری به نظر میرسد نوع نگاهمان کلان باشد صرف نگاه به ورود تجدیدپذیرها بدون مهیا ساختن زیرساختها امکانپذیر نیست.
آيا ميتوان زمینه فعالیت مشترک بين سوخت فسيلي با انرژيهاي نو را در صنایع برقرار كرد؟ بعنوان مثال در پروژههاي نفتي و پتروشيمي در تامین فرآیندهای يوتيليتي از طريق انرژيهاي نو تامين شود، مصاديقي كه در پروژههاي خارجي نیز رخ داده است.
زمینه این فعالیت مشترک بستگی به مکان و نوع فعالیت دارد؛ در صنعت نفت و شرکتهای نفتی که ماهیت کارشان تولید و استخراج نفت است نهایتاً در کنار پروژههایشان میتوانند با جایگذاری پنلهای خورشیدی یک تعامل در استفاده و بکارگیری انرژی پاک تولید شده داشته باشند، اما همکاری بین این دو ساختار زمانی اتفاق میافتد که بتوان از ظرفیت های مشابه کمال استفاده را کرد. به عنوان مثال هم اکنون میتوان از تکنولوژی حفاری افقی نفت در زمین گرماییهای نسل جدیدتر استفاده کرد و یا اینکه در تولید هیدروژن و همچنین در پروژههای فرونشانی کربن CCS، همکاری بین صنعت نفت و گاز با انرژیهای جدید اتفاق بیافتد.
همانطور که اشاره کردم، تولید هیدروژن میتواند زمینه همکاری و سینرژی بین انرژیهای تجدیدپذیر با صنعت مبتنی بر سوختهای فسیلی پیوند ایجاد کرد. بعنوان مثال در تولید هیدروژن سبز، با بکارگیری دستگاه الکترولیز (با استفاده از برق تجدیدپذیرها) آب الکترولیز میشود در ادامه هیدروژن تولید شده به سمت پتروشیمیها برای تولید گاز سنتز و نهایتاً تولید آمونیاک و متانول، ارسال میشود. روش بعدی بکارگیری هیدروژن آبی است که هیدروژن از گاز موجود در ریفورمر و با کمک بخارآب جدا میشود و دیاکسیدکربن باقی مانده طی فرآیند فرونشانی کربن به سمت زیرِزمین تزریق شود، بدینترتیب میتواند این رشته دی اکسید کربن برای افزایش تولید ضریب تولید چاههای نفت استفاده شود یا میتواند ذخیره شود.
موضوع دیگر دانش به وجود آمده در پروژه های صنعتی و مدیریت صنایع است که میتواند در حوزه تجدیدپذیرها نیز استفاده شود.
از جمله موضوعاتی که در حوزه انرژی حائز اهمیت است موضوع انعقاد قرارداد 25 ساله با چین و همکاری که در این بخش رخ خواهد داد می باشد، در مجموع حضور شرکتهای چینی را در صنعت انرژی کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
چین از جمله مصرف کنندگان بزرگ در صنعت نفت محسوب میشود و به تعبیری بازوی بزرگ اقتصاد دنیاست نمیتوان به دیده اغماض به این کشور نگاه کرد. چین به دنبال منابع نفتی ارزان است و همچنین تکنولوژی لازم برای اکتشاف و تولید نفت و گاز آن را هم دارد.
تازمانی که سایه تحریم بر کشور احاطه داشته باشد کشوری مانند چین در تعامل با ما دست به عصا حرکت خواهد کرد؛ اینگونه نیست که به راحتی وارد پروژههای ما شود و قراردادهای خود را علنی کند. بنابراین دراین شرایط ناچار هستیم که تخفیفات بیشتری به آنها بدهیم چون از نظر آنها ورود به بازار ایران که درشرایط تحریم به سر میبرد یک ریسک محسوب میشود.
در این شرایط اینکه کدام کشور وارد بازار میشود مهم نیست اولویت با حضور افراد خبره و مسلط در صنایع بالادستی نفت است تا مدیریت پروژهها و هزینهها را در قراردادهایی که بسته میشود هوشمندانه و با برنامهریزی اجرایی کنند.
در کشور چین هم شرکتهای قوی و هم شرکتهای ضعیف وجود دارد، برخی پیمانکاران نفتی در ابتدای شروع به کار با هزینههای پایین پروژهها را شروع میکنند اما در ادامه بر میزان هزینهکردهای خود میافزایند بنابراین باید با نظارت دقیق شرکتی انتخاب شود که به لحاظ کپکس، سابقه، کیفیت و استاندارد قابلیت اجراء و به بهرهبرداری رساندن پروژه در مدت زمان مشخص شده و با صرف هزینه تعیین شده و معقول را داشته باشد. اما در ادامه باید فضای رقابت بین شرکتهای داخلی و خارجی برقرار شود و زمینه برای ورود تکنولوژی و فناوری روز نیز مهیا شود.
ضروری است برای پیشبرد اهداف، شرکت نفت خودش را با شرایط روز بازار مطابقت بدهد و پوستاندازی کند درغیر اینصورت همچنان باید سقف ظرفیت تولید بین 4/5 تا نهایت 5 میلیون بشکه قرار داده شود.
فارغ از مباحث مطرح شده موضوع نفت شیل هم قابل توجه است که ایران از آن نیز بیبهره نیست، چندسال پيش خبري رسانهاي شد برمبناي كشف نفت شيل در لرستان كه حجم درجاي آن دو ميليارد بشكه تخمين زده شده بود، به زعم شما سرمايهگذاري در اين بازار در قیاس با هزینه استخراج از مخازن موجود به نفع ايران است؟
درخصوص استخراج نفت باید گفت اولویت با منبع انرژی است که راحتتر و ارزانتر تولید شود؛ وقتی یک بشکه نفت با 10 دلار استخراج میشود به صرفه نیست سراغ گزینهای رفت که استخراج آن 40 دلار هزینه در پی داشته باشد، مگر اینکه شرکت خارجی به عنوان پیمانکار دراین وادی وارد شود و باتوجه به داشتن سرمایه و تکنولوژی آن کار را تقبل کند و متولی، سود و مابه التفاوت خود را دریافت کند.
این روند در کشوری مانند آمریکا به چه شکل است؟
درواقع تولید از فیلدهای نفت شیل در کشوری مانند آمریکا که بهرهورتراست، ضریب تولید بالاتری دارد و از تکنولوژی به روزتری برخوردار است ویژگی سازندهای حاوی نفت شیل براین مبناست که اوج تولید در آن 4 تا 6 ماه پس از حفاری و تکمیل چاه میباشد اما بعد ضریب تولید افت زیادی میکند و برای استمرار تولید باید چاههای متعددی حفر شود.
در مقام قیاس مخازن متعارف ما از سیستم کاملاً متفاوتی برخوردارند؛ این مخازن ضریب تخلخل و نفوذپذیری بالاتری دارند اما در نفت شیلها این دو فاکتور کمتر و هزینه تولید بالاتراست و برای ادامه تولید باید بصورت مداوم چاه حفر کرد. ضمن اینکه هزینه تولید هربشکه نفت شیل در آمریکا بسته به مکان حفاری ممکن است از 25 دلار تا 55 دلارمتغیر باشد درحالی که در ایران ممکن است از ۵ دلار تا ۱۵ دلار تمام شود.
و سخن پایانی...
نباید از نظر دورداشت که در آینده ممکن است اصلاً سوخت فسیلی در کار نباشد یا رویه سیاستگذاری در بازار جهانی به سمتوسویی برود که با وضع قوانینی تولید سوختهای فسیلی در محدودیت قرار بگیرد؛ بنابراین باید متناسب با بازارهای جهانی حرکت کرد.
انتهای پیام